مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
رد پای شما همه جا هست؛ حتی پیش از آنکه دنیا معطر شود به شمیم آمدنتان. این را من نمیگویم. اینها را کتابها میگویند؛ نسخه های خطی و کتابهای حدیث دستنویس شاهدند که این حضور غریب اما شیرین، به اولین روزهای جهان برمی گردد... به روزهای مکافات وسوسه و هبوط از بهشت و توبه آدم علیهالسلام. وَ إِذِ ابْتَلیَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ به کلماتٍ فَأَتَمَّهُن قَالَ إِنی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِین (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود؛ و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند) /سوره مبارکه بقره آیه 124»
کتابها مینویسند :درباره «کلماتی» که ابراهیم علیهالسلام در انجام آنها مورد آزمایش قرار گرفته است اقوال و نظریات متعددی مطرح است که از مستندترین آنها میتوان به قول شیخ بزرگوار، صدوق رحمهالله علیه اشاره کرد که ایشان در کتاب نبوت از مفضل بن عمر نقل میکند که وی میگوید از حضرت امام صادق علیهالسلام پرسیدم : منظور از «کلمات» که در آیه: «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ به کلمات» واقع شده است، چیست؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: مراد از آنها کلماتی است که آدم علیهالسلام آنها را از پروردگار متعال فرا گرفت و خداوند به احترام آنها توبه آدم علیهالسلام را قبول کرد و آن «کلمات» نام ِمحمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام است.1 سپس عرضه داشتم : ای پسر رسول خدا! منظور از «فَأَتَمَّهُنّ» در قول خداوند چیست؟ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند منظور از ابتلا و آزمایشی که ابراهیم علیهالسلام از عهده آن به خوبی برآمد؛ آزمایش به حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام دوازدهمین و نهمین فرزند از نسل امام حسین علیهالسلام است.2 َ با تو میگویم :رد پای شما همه جا هست؛ حتی پیش از آنکه دنیا معطر شود به شمیم آمدنتان. این را من نمیگویم. اینها را کتابها میگویند؛ نسخه های خطی و کتابهای حدیث دستنویس شاهدند که این حضور غریب اما شیرین، به اولین روزهای جهان برمی گردد... به روزهای مکافات وسوسه و هبوط از بهشت و توبه آدم علیهالسلام؛ به لحظات سخت انتظارِ چهل ساله شیخالانبیا و ساختن کشتی در خشکی و داستان طوفان نوح علیهالسلام و بعدترش آنجا که پای اندوه ابراهیم علیهالسلام در میان است از خورشیدپرستیها و دلبستگی مردم به ستارهها. سر ماجرای شکستن بتها و ناامیدشدن آزر از بتپرستی ابراهیم جوان علیهالسلام، وقت خشم نمرود و داستان آتشی که سرد و سلامت شد بر خلیل الله علیهالسلام. و بعدترش سر معجزه شگفت رویای صادقه و حلق اسماعیل علیهالسلام و تیغی که خدا خواست تا نبرد و حالا این آیههاست که خبر از رد پا نه، که خبر از حضور عمیقتان میدهند در سختترین لحظههای ابتلای آبای مسلمانان جهان، از همان وقتی که خدا خواست او تنها، خلیلاش نباشد و جامهی امامت را بر تن او بپوشاند و او را به پذیرفتن ولایتتان و قبول امامت آخرینتان آزمود. این داستانهای عجیب را باور میکنم که من هم در همین دنیای مدرن، در همین جهان سرعت و تکنولوژی، رد شما را میبینم با همین چشمها ... کمکهای شما را دریافت میکنم با همین دستهای کوچکم و مهربانیهایتان را میفهمم با همین قلب کوچک ... اما فرق من با ابراهیم علیهالسلام جز در بلندای مقام و بزرگی شانش، در یک باور است. باوری که به فراموشی نرسید، همانی که من ندارم و همین نداشتنش مرا میبرد تا مرز فراموشی بودن شما، فراموشی چندین باری که تیغ، رشته زندگیام را نبرید، میان آتش و دود و حادثه، در آغوشم گرفتید و شرارهی آتش حتی به گوشهای از ردایم نگرفت ... من میروم تا لبه دره تنهایی بیشما ماندن ...اما با همه این فراموشیها، با همه این از یاد بردنها، من از دنیای بیشما میترسم.
یادم بماند :یادم بماند تا او (عج) هست؛ مرا خیال مردن نیست...
1.ترجمه جوامع الجامع، ج 1، ص 165 2.البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 318/ الخصال، ص 304 |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |